وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

˙•▪●* آموزه های دینی --- پاسخ به سوالات --- مناظرات اصولی و به دور از توهین --- معرفی کتابهای مفید *●▪•˙

˙•▪●* حضرت اشرف الانبیاء محمّد مصطفی(ص) می فرمایند : « هنگامی که بدعتها در میان امّتم ظاهر گردد، بر عالِم است که علم خود را (در رفع بدعتها) اظهار کند؛ و کسی که این کار را انجام ندهد، پس لعنت خدا بر او باد.»

کوچکتر از آنم که چون من، فضائل پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) و امامان پاک از نسل ایشان را بگوید و از ایشان بنویسد. این نوشته ها، مطالبی در حد توان من در حقانیّت دین مبین اسلام و رسول الله (ص) و اهل بیت پاکشان علیهم السّلام و پرده برداری از شبهات و تاریکی هایی است که ذهن برخی را دچار خود کرده است. امید دارم که مورد رضای خدا و رسولش قرار گرفته، شفاعت ایشان و اهل بیتشان را شامل حال این حقیر و خانواده ام کند. *●▪•˙

یا امیرالمؤمنین علی(ع) مدد.

سؤال :
کلینی[1] در الکافی ( و همچنین بزرگانی دیگر ) باب مستقلی به این عنوان آورده است : ( زنان از زمین ارث نمی برند. )
 و در این مورد از ابی جعفر(ع) روایت کرده است که گفت:  زنان از زمین سهمیه ارث ندارند. (فروع الکافی کلینی7/127)
در این روایت حضرت فاطمه(س) یا کسی دیگر استثناء نشده است. پس بنابراین طبق روایات مذهب شیعه، حضرت فاطمه(س) حق ندارد که خواهان ارث از پیامبر(ص) باشد و اگر این باغ، ارثیه و حقّ آنها بوده است، چرا حضرت علی(ع) بعد از رسیدن به خلافت، آن را مطالبه نکرده و برای خود پس نگرفتند؟! این نشان می دهد که حقّی برای آنها در موضوع باغ فدک وجود نداشته است و این موضوع یا نشانه ی علاقه ی به دنیا از طرف حضرت فاطمه(س) بوده ، یا ساخته و پرداخته ی ذهن شیعیان است؛ اگر دنیا طلبی در آن حضرت نبوده، پس این موضوع ساخته و پرداخته ی ذهن شیعیان است.

پاسخ: 
موضوعی را که شبهه پراکنان خواسته اند از ارائه ی ناقص این مطالب استفاده کنند آن است که حضرت فاطمه ی زهرا(س) از پدر خود، پیامبر بزرگوار اسلام(ص) ارثی نمی برد و آن ارثی که در این سؤال از آن صحبت شده، زمین فدک است. در ادامه ی مطلب نیز به این موضوع اشاره می کند که حضرت علی(ع) مستحق تر است به این که مطالبۀ فدک کند و حال آنکه پس از به قدرت رسیدن چنین کاری نکرد!
موضوعی که در ابتدا به نظر می رسد باید روشن و واضح شود آن است که بدانیم

فدک کجا بوده و چگونه به پیامبر(ص) رسیده و آیا ماجرای احقاق حق فدک از سمت بانوی دو عالم را باید از قاعده ی ارث پی گیری نمود و روی آن بحث کرد یا خارج از این قاعده است؟ به عبارت دیگر باید دید فدک ارثیه ی حضرت زهرا(س) بوده یا در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) ایشان مالک حقیقی آن بوده اند؟ چرا که بحث در رابطه با مالکیت حقیقی آن خارج از مسئله ارث است.
فدک سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه ای پرآب و منطقه ای وسیع برای کشاورزی و قلعه ای مهم بود و نخلستانهایش از خیبر بیشتر بود. ساکنان آن عده ای از یهود بودند که با اهل خیبر در ارتباط بودند و رئیس آنان در روز فتح آنجا مردی به نام " یوشع بن نون " بود. نام این سرزمین هم به اسم " فدک بن هام"  اول کسی که در آنجا سکونت یافته بود می باشد. این باغ ها در شمال مدینه واقع شده بود و هم اکنون نیز باقی است و به نام الحایط خوانده می شود. پس از فتح خیبر توسط امیرالمؤمنین علی(ع) در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پیامبر(ص)؛ آن دو بزرگواران به دستور خداوند در تاریکی شب و بدون حضور سپاهیان مسلمان به سمت فدک رفته تا آنجا را فتح کنند... 
یهودیان فدک که پیگیر اخبار فتح خیبر بودند و روز قبل خبر فتح آن قلعه ی عظیم را دریافته بودند، از وحشت به قلعه ی درون فدک پناه برده و سراسر شب را در اضطراب می گذراندند... وقتی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) به دیوارهای قلعه ی فدک رسیدند، امیرالمؤمنین بر کتف پیامبر(ص) قرار گرفت سپس حضرت برخاست و او را با خود بلند کرد و با معجزه ی الهی، امیرالمؤمنین از دیوار قلعه ی فدک بالا رفت؛ آنگاه که بر فراز دیوار قرار گرفت، با صدای بلند رو به اهل قلعه اذان گفت و صدای تکبیر بلند نمود. مردم قلعه ی فدک که گمان می کردند مورد هجوم سپاهیان مسلمان قرار گرفتند، به سوی درب قلعه فرار کردند و آن را باز کرده و از آنجا فرار کردند و پراکنده شدند. امیرالمؤمنین با دیدن این صحنه از دیوار قلعه پایین آمده و به همراهی پیامبر(ص) که در بیرون قلعه منتظر بود، در مقابل آنان قرار گرفتند و با آنان درگیر شدند و هجده نفر از بزرگان آنان به دست امیرالمؤمنین علی(ع) به قتل رسیدند و در نتیجه بقیه تسلیم شدند. یهودیان فدک از پیامبر(ص) درخواست کردند خودشان را آزاد کند و اموال شخصیشان را به تناسب نصف با پیامبر(ص) مصالحه کنند و سرزمین فدک نیز طبق آیه ی یک الی سه ی سوره ی حشر، به عنوان ملک شخصی پیامبر(ص) درآمد، زیرا این سرزمین بدون لشکرکشی مسلمانان فتح شده بود. بر این اساس، سرزمین فدک به صورت یکپارچه از آنِ پیامبر(ص) شد که می بایست آن دسته از مردم فدک که ترجیح دادند در آن مکان بمانند، در آنجا کار کنند و درآمد آن را به ازای دریافت اجرت به حضرت تسلیم کنند.
عموم محدثان و مفسران شیعه و گروهی از دانشمندان سنی می نویسند:
پس از فتح فدک وقتی آیه ی 26 سوره ی اسرا مبنی بر اینکه: « وَ آتِ ذَالْقربی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیل * حق خویشاوندان و مساکین و در راه ماندگان را بپرداز » توسط جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) از جبرئیل پرسید منظور چه کسانی هستند و این حق کدام است؟
جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: فدک را به فاطمه عطا کن.
آنگاه پیامبر(ص) دختر خود حضرت فاطمه(س) را خواست و فدک را به وی واگذار کرد[2]. ناقل این مطلب ابوسعید خدری یکی از صحابه بزرگ رسول اکرم(ص) است.
کلیه مفسران شیعه و سنی قبول دارند که این آیه در حق نزدیکان و خویشاوندان پیامبر(ص) نازل شده است 
و دختر آن حضرت بهترین مصداق برای « ذَا الْقُرْبی » است.

خلاصه ی گفتار آن که آیه در حق حضرت زهرا(س) و فرزندان وی نازل شده و مورد اتفاق مسلمانان است ولی این مطلب که هنگام نزول این آیه پیامبر(ص) فدک را به دختر گرامی خود بخشید مورد اتفاق تمام دانشمندان شیعه و برخی از دانشمندان سنی است. در نتیجه می توان گفت مسئله فدک و قضاوت در مورد آن از قواعد و قوانین ارث خارج بوده و این زمین در زمان حیات پیامبر(ص) به حضرت زهرا(س) بخشیده و هدیه شده و ایشان مالک آن بوده اند. فلذا فدک اصولاً ارث نبوده تا به آن حضرت برسد یا نرسد!!

پس سوال کننده با حقه بازی تمام خواسته فدک را ارثیه معرفی کند و سپس هر طور می خواهد راجع به آن قضاوت نماید!
اما مطلب مهمی که باید به آن اشاره نمود این است که احادیثی که سؤال کننده از آن استفاده نموده و خواسته منظور خود را با آن به نتیجه برساند در کتب ذکر شده موجود است لکن سؤال کننده احادیث را به طور کامل بیان نکرده تا موضوع به طور کامل روشن گردد. مسئله ی ارثی که در این احادیث آمده با توجه به احادیث قبل و بعد آن مربوط به ارث بردن زن از شوهر خود است، نه دختر از پدر خود! پس از این جهت نیز این اشکال مردود است، چرا که همه می دانیم حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر بزرگوار اسلام(ص) بوده است نه همسر ایشان!
وقتی فدک توسط خلیفه ی اول ابوبکر از حضرت فاطمه ی زهرا(س) که آیه ی تطهیر در موردشان نازل شده بود غصب شد و دلایل و شهادت آن حضرت مبنی بر اینکه آن سرزمین هدیه ی رسول خدا(ص) در زمان حیات خویش به آن حضرت بوده مورد قبول واقع نشد،! آن حضرت موضوع ارث را مطرح فرمودند تا حتّی المقدور از این طریق بتوانند حقّ خویش را بگیرند که باز هم مخالفین با ساخت احادیث جعلی مبنی بر اینکه " ما گروه پیامبران طلا و نقره و زمین و خانه به ارث نمى گذاریم، ما ایمان و حکمت و دانش و حدیث به ارث مى گذاریم و هرچه از ما بماند صدقه است و به بیت المال تعلق دارد " ؛ از رد کردن حقّ آن حضرت به ایشان خودداری کردند! زیرا بهتر آن بود که درآمد زیاد ناشی از کشاورزی و نخلستان واقع در فدک، در دست آنها باشد و طبق گفته ی عمر به ابوبکر بر این معتقد بودند تا زمانی که این ملک در دستان امیرالمؤمنین علی(ع) و فاطمه ی زهرا(س) باشد و درآمد آن توسّط ایشان بین فقرا و نیازمندان تقسیم شود، قلوب خلق متوجه علی(ع) می شود و خلافت آنها مستقر نمی گردد. اگر هم اشتباه خود را می پذیرفتند و صداقت حضرت را در گفته هایش قبول و فدک را رد می کردند و به صاحبش پس می دادند، فردا نیز مجبور می شدند خلافت را ( که حق آنها نبود ) به صاحب اصلیش برگردانند و این موضوع از این جهت نیز موقعیت آنها را به خطر می انداخت.

و اما اینکه چرا امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از رسیدن به خلافت فدک را پس نگرفت باید گفت: شخصى از امام کاظم (ع) پرسید: چرا على (ع) فدک را باز پس نگرفت، امام(ع) در جواب فرمودند: ما اولیاى مردم هستیم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس میگیریم، ولى براى خودمان باز پس نمیگیریم. 
و شاید سرّ این اقدام حضرت علی و کلام امام کاظم علیهم السلام را در بتوان در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه برگرداندن فدک به عقیده ی برخی، تلاش در جهت رسیدن به منافع شخصی تلقی می شد و در آن شرایط حساس صلاح نبود که به این مسائل دامن زده شود؛ به علاوه دوره ی خلافت ایشان ( امیرالمؤمنین علی(ع) ) آن قدر کوتاه و همراه با جنگ ها و کارشکنی های گوناگون بود که به ایشان اجازه ی اصلاحات اساسی را در بسیاری موارد نمی داد. همچنین روایاتی که از سوى امامان معصوم (ع) وارد شده است به نحوی به این مسائل اشاره دارند:
1. وجود شرایط خاص در زمان به خلافت رسیدن مولا امیرالمؤمنین علی(ع)
به گفته ی علّامه سلطان الواعظین شیرازی، امام علی(ع) در شرایطی حکومت را در دست گرفت که مردم از سیاست‌های عثمان ناخرسند بودند، ولی نسبت به سیاست‌های دو خلیفه پیشین به ویژه سیاست‌های عمر رضایت داشتند. سیاست‌ها و سنّت‌ های عمر، در طی ده سال خلافتش در جامعه اسلامی آن زمان ریشه دوانده بود. مردم حاضر نمی‌شدند از آن سنت‌ها و سیاست‌ها دست بردارند. ابن ابی الحدید در این باره می‌نویسد:
در زمان زمامداری امام علی(ع) در کوفه مردم تجمع کردند و از حضرت خواستند فردی را به عنوان امام جماعت نماز تراویح[3] منصوب کند، تا در شب‌های ماه رمضان نمازهای مستحبّی را با او به جماعت برگزار نمایند. حضرت به آنان گوشزد نمود این کار بدعت و برخلاف سنّت رسول الله(ص) است و پیامبر(ص) به جماعت خواندن اینگونه نمازهای مستحبّی را منع کرده است؛ اما آنان بدون توجّه به رهنمود حضرت، یکی را به عنوان امام جماعت برگزیدند و نماز تراویح را به جماعت برگزار کردند!! 
خبر به گوش حضرت علی(ع) رسید و برای نهی از منکر، فرزندش امام حسن مجتبی(ع) را فرستاد و با آنان در این باره سخن گفت. آن عده وقتی دیدند حکومت علوی در پی جلوگیری از این کار برآمده است، فریاد زدند: ای وای، سنت عمر را می‌خواهند نابود کنند...!! با وجودی که امام علی(ع) مردم را آگاه نمود که در زمان پیامبر (ص) چنین نمازی متداول نبود، و این نماز در زمان عمر بنا نهاده شد و رسول خدا اجازه نداد نمازهای مستحبی به جماعت خوانده شود، ‌مردم حاضر نشدند از سنّت عمر چشم پوشی نمایند و تابع فرمان امام علی(ع) باشند! بنابراین چگونه حضرت می‌توانست فدک را به فرزندان فاطمه(س) پس بدهد[4]؟
 
2.گذشت زمان این حادثه و عدم ضرورت طرح مجدد آن از سوی حضرت علی(ع)
 ابو بصیر می‏گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا حضرت على (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت؟ آن حضرت فرمود: چون ظالم و مظلوم هر دو مرده بودند و خداوند ظالم را کیفر و مظلوم را پاداش داده بود و على بن ابى طالب (ع) خوش نداشت چیزى را که غاصب آن کیفر و مغصوبه ی آن پاداش دیده، برگرداند[5]. یعنی بهای فدک برای امیرالمؤمنین علی(ع) بی اهمیت بوده و برنگرداندن آن به فرزندان حضرت فاطمه (س) مانند یک پرچم برافراشته برای رسوایی عمل غاصبین آن تا قیامت گردید.
 اصل فدک در این میان موضوعیت نداشت و غرض چیز دیگری بود و آن احقاق حق علی(ع) یعنی امامت و جانشینی الهی بعد از پیامبر اکرم(ص) بود که متأسفانه محقق نشد. پس حال که خلافت غصب و اسلام به انحراف کشیده شده و جانشین پیامبر اکرم(ص) بیست و پنج سال خانه نشین گردیده است، دیگر انگیزه ای برای برگرداندن فدک باقی نمی ماند و اصلا چه چیز باید برگردانده می شد؟! 
بیست و پنج سال خانه نشینی حضرت علی(ع) یا رنجیده شدن و شهادت پاره ی تن پیامبر اکرم(ص)؟ یا انحراف در دین؟ امیرالمؤمنین علی(ع) چه چیز را باید بر می گرداندند؟ هدف از بازگرداندن فدک، تنها برگرداندن یک سرزمین نبود که حضرت علی(ع) آن را بازستاند، بلکه چیزی بود که بیست و پنج سالِ پیش غصب شد و دیگر قابل بازگرداندن نبود و آن جانشینی و امامتِ بعد از پیامبر اکرم(ص) بود.
آن چیزی که نباید از دست می رفت، از دست رفت و آن کاری که نباید در اسلام می شد، شد.
هدف غاصبین به ثمر نشست و زحمات پیامبر اکرم(ص) بی اجرگردید. 
در ضمن اگر همان طور که سؤال کننده به این احادیث استدلال می کند که زن از زمین ارث نمی برد، پس چرا عایشه (دختر ابوبکر) و حفصه ( دختر عمر) مدعی و خواهان ارث از پیامبر بوده اند و با همین روش، پدران خود ابوبکر و عمر را در خانه ی پیامبر(ص) و در کنار ایشان دفن کرده اند؟! اگر بر فرض محال قرار باشد خانه ی پیامبر به همسرانش به ارث برسد، طبق قوانین ارث زن و شوهر، باید سهم الارث عایشه و حفصه از آن خانه به اندازه یک وجب در یک وجب باشد! چرا که تعداد همسران پیامبر(ص) در طول زندگی مبارکشان طبق تاریخ، نُه (9) زن بوده که اگر بخواهند یک هشتم آن خانه را بین نُه نفر تقسیم و به ارث ببرند، می شود یک هفتاد و دوم ، و یقیناً جایی برای به خاک سپاری به اندازه ی طول و عرض قامت یک انسان باقی نمی ماند! 
حال چه پاسخ قانع کننده ای در این باره وجود دارد؟ آیا یگانه دختر پیامبر(ص) از ارث محروم و فقط همسرانش از ایشان ارث می برند؟! حال آنکه فدک هدیه و بخشش پیامبر(ص) در طول حیات مبارکشان به حضرت فاطمه ی زهرا(س) بود.
بحث و گفتگو در این موارد و پاسخ به این شبهات بسیار زیاد است، اما به نظر می رسد تا همین مقدار مطلب روشن و بسط آن کافی بوده باشد.

 

---------------------------------------------

[1]. از محدثان بزرگ شیعه و مؤلف کتاب کافی، از معتبرترین مجموعه‌های روایی شیعه و متوفی سال 329قمری. او در زمان غیبت صغرای امام مهدی(عج) می‌زیست و با برخی از محدثان که بدون واسطه از امام عسکری(ع) یا امام هادی(ع) حدیث شنیده‌ بودند ملاقات کرده است.
[2]. مجمع البیان، ج3، ص 411؛ شرح ابن ابی الحدید، ج16، ص268؛ الدر المنثور، ج4، ص 177 کنزالعمّال، باب صله رحم، ج2، ص157 ، فتوح البلدان، ص46؛ معجم البلدان ج4، ص240
[3]. در لغت جمع ترویحه به معنای استراحت دادن و راحت گذاردن است و در اصطلاح نمازهای مستحبی خاصی است که آن را در شبهای ماه رمضان می خوانند و اهل سنّت آن را به جماعت برپا می‌ کنند. وجه تسمیه این نمازها به تراویح آن بوده که امام جماعت پس از هر دو نماز مستحبی که به صورت دو رکعتی برگزار می‌شده، به مردم فرصت استراحت می‌داده است.
[4]. سلطان الواعظین شیرازی، شب‌های پیشاور، ص 710
[5]. بحارالانوار، ج 29، ص 395 ح1
[6]. بحارالانوار، ج 29، ص 395، ح2

نظرات  (۱)

سلام . ممنون 
وبلاگی که حکم کتابی پربار  دارد.

پاسخ:
سلام. این حسن نظر و لطف شما هست.
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی