در رابطه با حرف شما باید عرض کنم که البته زیباست که برای ظهور دعا کرد و از منتظران بود، اما دعا برای اتفاق افتادن علامات و نشانه های اینچنین کار زیبایی نیست. یعنی مثلا دعا کنیم خدایا راه حج بسته شود یا جنگ و ظلم زیاد شود یا علامتهای اینچنینی دیگر که از علامات ظهور هستند اتفاق افتاده تا ظهور نیز به دنبال آن اتفاق بیفتد!
زیباست که در همه حال متوجه حضرت ولی عصر (عج) بود و برای سلامتی و ظهور ایشان دعا کرد و منتظر بود و در کنار دعا برای فرج، صحت و عافیت و عاقبت به خیری از خداوند خواست.
علامتهای مختلفی بهعنوان نشانههایی برای ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جانب معصومان (علیهمالسلام) گزارششده است؛ برخی از این علائم، حتمی و برخی دیگر غیر حتمی هستند. بسته شدن راه حج و مساجد، ازجمله علائمی است که در برخی روایات بهعنوان یکی از حوادث قبل از ظهور، پیشبینیشده است؛ البته گزارشهایی که این رخداد را بیان کردهاند، از اعتبار کافی برخوردار نیستند، افزون بر اینکه – برفرض صحت حدیث - بسته شدن راه حج از علائم غیر حتمی است که تخلف در آن امکان دارد. از سوی دیگر علائم ظهور اعم از حتمی و غیر حتمی اینگونه نیست که همیشه متصل به ظهور باشند، بلکه ممکن است علامتی آشکار شود، اما سالیان بعد ظهور رخ دهد.
علی ابن ابراهیم ابن مهزیار این ماجرا را اینگونه نقل کرده است که حضرت به او فرمود: پسر مهزیار! روزى فرامیرسد که شما بر آنان مسلط گشته و مالک آنها (یعنى مردم غیر شیعه) باشید، چنانکه امروز آنها بر شما مسلط شده اند، آنها در آن روز، ذلیل و خوار خواهند بود. عرض کردم: آقا! جاى شما از ما دور و آمدنتان به طول انجامیده! فرمود: پسر مهزیار! پدرم ابو محمد (امام حسن عسکرى علیهالسلام) از من پیمان گرفت که مجاور قومى نباشم که خداوند بر آنها غضب نموده و در دنیا و آخرت مورد نفرت و مستحق عذاب دردناک هستند؛ و امر فرمود: که جز در کوههای سخت و بیابانهای هموار نمانم.
به خدا قسم مولاى شما (امام حسن عسکرى علیهالسلام) خود رسم تقیه پیش گرفت و مرا نیز امر به تقیه فرمود و من اکنون در تقیه به سر میبرم تا روزى که خداوند به من اجازه دهد و قیام کنم. عرض کردم: آقا! چه زمانی، قیام میکنید؟ حضرت فرمود: موقعى که راه حج را به روى شما بستند و خورشید و ماه در یکجا جمع شود و نجوم و ستارگان در اطراف آن بگردش درآیند.
***
منابعی که «تشرف ابن مهزیار به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» را گزارش کردهاند فاقد سند معتبر هستند و اکثر افراد واقع در سند این روایات، وضعیت مشخصی در کتابهای رجالی ندارند و موثق بودن آنها معلوم نیست؛ درنتیجه نمیتوان به سند این روایت اعتماد کرد. از سوی دیگر حدیث موردنظر مصداق «خبر واحد» است؛ بهعبارتدیگر این نشانه در علائم ظهور، فقط توسط همین روایت نقلشده است و از دیگر متونِ روایی، شاهدی بر تأیید آن نیست؛ لازم به ذکر است که چنین روایتی، در صورتی اعتبار دارد که بتوان شواهد و قرائن دیگری بر صحت آن یافت، حال آنکه متن و محتوای حدیث موردنظر، دارای اشکالاتی است که اعتماد به این روایت را تضعیف میکند. ازجمله اینکه طبق گزارشهای تاریخی و رجالی، «علی بن مهزیار» در زمان امام حسن عسکری (علیهالسلام) از دنیا رفته است و زمان غیبت را درک نکرده؛ پس چگونه با حضرت درزمینهٔ ظهور و علائمش سخن گفته است. (1) از سوی دیگر، طبق این روایت، وقتی «علی ابن مهزیار» درباره زمان ظهور سؤال میپرسد، حضرت از میان علامتهای مختلف که در روایات متعدد بهعنوان علائم حتمی ظهور قلمداد شدهاند، ابتدا به «بسته شدن راه کعبه» اشاره میکنند یعنی بر اساس این روایت، یکی از مهمترین و اصلیترین نشانههای ظهور «بسته شدن راه کعبه» است، حال آنکه این موضوع، در روایات متعددی که به علامتهای حتمی و بارز ظهور میپردازند و از شهرت بسزایی برخوردارند، هیچ اشارهای نشده است. (2)
طبق مطالب از پیشگفته، روشن شد که تعطیلی حج و بسته شدن مساجد، در روایاتی با سندی ضعیف آمده و برفرض صدور آن روایت از معصوم، از علائم غیر حتمی است و درنتیجه امکان واقع نشدن آن نیز هست، ضمن اینکه قبل از ظهور، بازه زمانی طولانی است و چهبسا علائم غیرقطعی در تاریخ بافاصله زیاد تا وقت ظهور اتفاق افتاده باشد، مثلاً از بین رفتن حکومت بنیعباس در روایات بهعنوان یکی از علائم شمردهشده است که دیرزمانی است بنیعباس از بین رفتهاند. بهعبارتدیگر این رخدادها –برفرض صحت- برای قبل از حکومت امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و نمیتوان اینها را بهحساب ظهور گذاشت. از سوی دیگر، همانگونه که گفته شد، بسیاری از این نشانهها، جنبه قطعی ندارد درنتیجه با دیدن این علائم، نمیتوان گفت، بعد از آنها، ظهور اتفاق میافتد؛ بهعبارتدیگر برای علائمی که در روایات است نمیتوان تطبیق قطعی ارائه داد.
(1). ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، (پیشین)، ج 2، ص 445 و 447 و 465 و 466
(2). رجوع کنید: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج ۸، ص ۳۱۰؛ ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة (للنعمانی)، تهران: نشر صدوق، چاپ اول، 1397 ق، ص ۲۵۲، ۲۵۶، ۲۵۷، ۲۶۴ و ۳۰۰؛ ابنبابویه، کمالالدین و تمام النعمه، (پیشین) ج ۲، ص ۶۵۰ و ۶۵۲.
موفق و مؤیّد باشید.
سلام. ممنونم که وقت گذاشتید و جامع جواب سوالم را دادید.
بله. گاهی از سر استیصال به هر چیزی چنگ می زنم که این درست نیست.
با اجازه ی شما مطلبتان را در وبلاگم با نام شما منتشر می کنم.