وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

˙•▪●* آموزه های دینی --- پاسخ به سوالات --- مناظرات اصولی و به دور از توهین --- معرفی کتابهای مفید *●▪•˙

˙•▪●* حضرت اشرف الانبیاء محمّد مصطفی(ص) می فرمایند : « هنگامی که بدعتها در میان امّتم ظاهر گردد، بر عالِم است که علم خود را (در رفع بدعتها) اظهار کند؛ و کسی که این کار را انجام ندهد، پس لعنت خدا بر او باد.»

کوچکتر از آنم که چون من، فضائل پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) و امامان پاک از نسل ایشان را بگوید و از ایشان بنویسد. این نوشته ها، مطالبی در حد توان من در حقانیّت دین مبین اسلام و رسول الله (ص) و اهل بیت پاکشان علیهم السّلام و پرده برداری از شبهات و تاریکی هایی است که ذهن برخی را دچار خود کرده است. امید دارم که مورد رضای خدا و رسولش قرار گرفته، شفاعت ایشان و اهل بیتشان را شامل حال این حقیر و خانواده ام کند. *●▪•˙

یا امیرالمؤمنین علی(ع) مدد.

۲۸ مطلب با موضوع «پاسخ به سوالات و شبهات» ثبت شده است

استاد حامد شادفر کوتاه پاسخ می دهند:

۰ نظر ۰۲ فروردين ۰۳ ، ۱۰:۴۴

صرف موجود بودن یک مطلب در کتابی کهن و تاریخی، دلیل صحّت اخبار و روایات آن کتاب نخواهد بود!

بسیاری از مطالب موجود در کتابهای قدیمی و تاریخی، آمیخته ای از راست و دروغ هستند و گاها نویسنده فقط بر اساس شنیده و نه واقعیات، همچنین سلیقه ای و آن طور که خود دوست می داشت و می پسندید، دست به نگارش می زد.

باید صحت این مطالب با توجه به سایر نقل و قول ها، با توجه به سلسله ی راویان و درستی آنها، با توجه به نوع زندگی و عقاید راویان، نسب شناسی و علم رجال و حدیث و نظر سایر علمای منصف و دور از تعصب نسبت به موضوع و ... اعتبار سنجی و صحت سنجی شود! صرفا موجود بودن مطالب در یک کتاب، دلیل رد یا قبول کردن آن نخواهد بود. 

یکی از کتابهای تاریخی که بسیار مورد توجه است، کتاب تاریخ طبری می باشد که برای اثبات مطالب یاد شده در پاراگراف بالا، تصویری از مقدمه ی این کتاب را در ذیل این مطلب قرار دادیم تا نظر خود محمد ابن جریر طبری، نویسنده ی اهل سنت کتاب تاریخ طبری را در مورد کتاب خودش بدانید! طبری در اول کتابش اعتراف کرده که در مورد نوشته هایش تحلیل و استنباط عقلانی نکرده و بر اساس دیده ها و شنیده ها مطالب تاریخی کتابش را گردآوری کرده!

لذا وقتی نویسنده ای در مورد مطالب کتابش نظری اینچنین دارد، چرا بعضی افراد تمام مطالب مندرج در این کتاب را حجت می دانند؟!

تصویر پایین |1| نیز نظر ابوعلی محمد ابن محمد ابن بلعمی، نویسنده ی کتاب تاریخ بلعمی ( تاریخ نگار قرن چهارم )، در مورد تاریخ طبری می باشد:

البته با طرح مسائل بالا، بر آن نیستیم تا تمامی مطالب موجود در این کتابها را باطل بدانیم؛ صرفا بر آن هستیم تا نشان دهیم که هر مطلبی که در کتابهای تاریخی کهن و قدیمی موجود بود، برای ما حجت نیست و باید به درستی یا نادرستی آن با تحقیقات بیشتر پی برد.

گروه پژوهشی آرتا.

والسلام علی من اتبع الهدی.

---------------------------------------------------------

|1|. تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمهٔ تاریخ طبری، جلد دوم، به تصحیح محمدتقی بهار (ملک الشعراء)، قصّهٔ زردشت که دعوی پیغمبری مغان کرد، ص ۶۶۰، کتاب فروشی بهار، تهران، شاه‌آباد، ۱۳۵۳.

۰ نظر ۲۰ بهمن ۰۲ ، ۰۷:۴۸

پاسخ کوبنده ی یک بانوی امریکایی که مشرف به اسلام شده؛ به یک خانم ایرانی که به فرزندش گفته بود حجاب در قرآن وجود ندارد و زن ها با حجاب، سلطه پذیر خواهند شد!!

۰ نظر ۲۴ آذر ۰۲ ، ۰۷:۰۰

نتیجه ی جنبش my body my choice در ده ها سال قبل در کشورهای غربی؛ تشکیل پویشی به نام mee too در سالهای بعد بوده است!!

my body my choice :  به معنای بدن من، انتخاب من. یک شعار فمینیستی است که در کشورهای متعددی اغلب در رابطه با خودمختاری بدنی و سقط جنین به کار رفته‌ است. فمینیست‌ها معمولاً از حق فرد برای خودمختاری بر بدن‌هایشان برای انتخاب در مورد مسائل جنسی، ازدواج و حقوق باروری حمایت می‌کنند.

mee too : به معنای من هم همینطور. یک جنبش و هشتگ اینترنتی بود که در رسانه‌های اجتماعی در اکتبر ۲۰۱۷ گسترش پیدا کرد و بارها به اشتراک گذاشته شد. این هشتگ برای نشان دادن شیوع گستردهٔ تجاوز و آزار جنسی زنان ، به ویژه در محیط کار و محکوم کردن آن مورد استفاده قرار گرفت.

۰ نظر ۲۶ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۰۰

سوال:

مگر بنا به اعتقادات شما امام حسین(ع) و شهدا در بهشت نیستند؟! پس چرا هر سال اینطور سنگین برای آنها عزاداری می کنید؟!

پاسخ

این عزاداری و گریه بر حضرت، به سبب ظلم و ستم وارده به ایشان و خاندان پاکش بوده و ارتباطی با در بهشت بودن و برخورداری ایشان از نعمات بهشتی ندارد. این گریه ها حسرت بر درد و غم و رنج و تنهایی ایشان در مکتب حیسنیشان که همان راه و روش جدّ بزرگوارشان رسول الله (ص) بوده است، می باشد. گذشته از آن، حوادث هر جامعه‌ای، حامل تجربیات و درس‌های گران‌ بهایی است که با زحمت بسیار و قیمت گزاف به دست آمده و می‌تواند در سرنوشت و آینده آن جامعه تأثیر عظیمی داشته باشد. برای استفاده از این سرمایه‌ی با ارزش، باید این حوادث، همواره بازنگری، بازسازی و حفظ گردند. یکی از این سرمایه‌های بی‌نظیر واقعه کربلا است. در کلمات ائمه(ع) تأکید بسیاری بر زنده نگه‌داشتن واقعه خونین کربلا و شهادت امام حسین(ع) شده است که برای بهره برداری هر چه بیشتر نسل‌های بشر، از درس‌ها و عبرت‌های این واقعه عظیم می‌باشد. اگر دستان بالا رفته ی علی(ع) در غدیر را می دیدند و آن را پس از اندک زمانی کتمان نمی کردند و به فراموشی نمی سپردند، شاید خونی در کربلا ریخته نمیشد! غدیر را کتمان کردند و ما دیگر نخواهیم گذاشت عاشورا را نیز مکتوم کنند.

از جهت دیگر، همه افراد، در مقابل کسانی که برای بیداری و بهبود زندگی آنان تلاش و جان فشانی کرده‌اند، وظیفه تشکر و قدرشناسی دارند و مجالس عزاداری حسین بن علی(ع) به نوعی تشکر و قدردانی از رنج‌ها و مرارت‌هایی است که آن‌حضرت و یارانش در راه بیداری و بصیرت بشریت متحمل شدند.

علاوه بر این، مجالسی که به منظور تعظیم و بزرگ‌داشت و عزاداری سالار شهیدان کربلا همه ساله در سراسر جهان برگزار می‌شود، دارای آثار و برکاتی؛ مانند ایجاد وحدت بین صفوف پیروان آن‌حضرت، آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه(ع)، ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی، اصلاح منکرات و ظلم‌های موجود در هر جامعه و ... می‌باشد که تعطیل شدن چنین مراسمی موجب محروم شدن از چنین مواهبی است.

دقت کنید که پس از پیامبر اکرم(ص)، بنی امیه برای ایجاد یک جنبش ارتجاعی و سوق دادن مردم به دوران قبل از اسلام، می کوشیدند که در دستگاه رهبری اسلامی نفوذ پیدا کنند و هرقدر مسلمانان از زمان پیامبر فاصله می گرفتند، بنی امیه زمینه را مساعد تر می دیدند. برخی از «سنت های جاهلیت » که بنا بر علل گوناگون به دست غیر بنی امیه احیا شده بود، زمینه را برای یک «قیام جاهلی» آماده ساخته بود، از جمله اینکه:

1. مسئله نژاد پرستی که اسلام روی آن خط قرمز کشیده بود، مجدداً به دست خلیفه دوم زنده شد و نژاد عرب بر موالی غیرعرب، آشکارا برتری یافت!

2. تبعیض های گوناگون که با روح اسلام ابداً سازگار نبود آشکار شد و بیت المال که در زمان پیامبر(ص) به طور مساوی در میان مسلمانان تقسیم می شد، به صورت دیگری درآمد. به عده ای امتیازات بی موردی داده شد و امتیازات طبقاتی مجدداً احیا گردید!

3. پست ها و مناصب که در زمان پیامبر(ص) بر اساس لیاقت و ارزش علمی و اخلاقی و معنوی به افراد داده می شد، تحت تأثیر روابط خویشاوندی و فامیلی در میان اقوام و بستگان بعضی از خلفا تقسیم شد!

مقارن همین اوضاع و احوال، معاویه فرزند ابوسفیان ، به دستگاه حکومت اسلامی راه یافت و به زمامداری یکی از حساس ترین مناطق اسلامی ـ شام ـ رسید و از اینجا با همکاری باقیمانده احزاب جاهلیت، زمینه را برای قبضه کردن حکومت اسلام و احیای همه سنت های جاهلیت همواره ساخت. این موج به قدری شدید بود که پاک مردی مانند حضرت علی (ع)را در تمام دوران خلافت نیز به خود مشغول ساخت. چهره این جنبش ضدّ اسلامی به قدری آشکار بود که رهبران آن نیز نمی توانستند آن را مکتوم دارند.

اگر ابوسفیان در آن جمله عجیب تاریخی خود، هنگام انتقال خلافت به بنی امیه و بنی مروان، با وقاحت تمام می گوید: «هان ای بنی امیه، بکوشید و گوی زمامداری را از میدان بربایید و به یکدیگر پاس دهید؛ سوگند به آنچه من به آن سوگند یاد می کنم! بهشت و دوزخی در کار نیست». (یعنی قیام محمد یک جنبش سیاسی بوده است!) 1

یا اگر معاویه هنگام تسلّط بر عراق در خطبه خود در کوفه می گوید: «من برای این نیامده ام که شما نماز بخوانید و روزه بگیرید، من آمده ام تا بر شما حکومت کنم، هر کس با من مخالفت ورزد، او را نابود خواهم کرد!»2

و اگر یزید، هنگام مشاهده سرهای آزادمردانی که در کربلا شربت شهادت نوشیدند، می گوید: «ای کاش نیاکان من که در میدان بدر کشته شدند، بودند و منظره انتقام گرفتن مرا از بنی هاشم مشاهده می کردند!»3   و...

همه اینها شواهد گویایی بر ماهیت خیزش ننگین اموی بود که هر قدر پیشتر می رفت، بی پرده تر و حادتر می شد.

در این شرایط که امویان، جامعه اسلامی را به صورت خزنده به سوی جاهلیت سوق می دادند و خلیفه وقت، آشکارا هر نوع نزول وحی را بر پیامبر(ص) انکار می کرد، ارزیابی نهضت امام حسین(ع) سهل و آسان می باشد. اگر آن حضرت، با شهادت خود و یارانش این شجره خبیثه را از بیخ بر نمی کند، از اسلام ناب محمدی(ص) جز نام و آیین محرّف چیزی باقی نمی ماند، و لذا وقتی امام حسین(ع) از بیعت مردم شام با یزید آگاه شد، فرمود: «فعلی الإسلام السّلام إذا قد بلیت الأمت براع مثل یزید؛ یعنی پس از زمامداری یزید، باید فاتحه اسلام را خواند».4

امام در این شرایط احساس کرد که باید سکوت را شکست و حالت بی تفاوتی را که بر جامعه آن روز حاکم بود در هم کوبید؛ چرا سکوت را نشکند؟ مگر می توانست در برابر این خطر بزرگ که اسلام عزیز را تهدید می کرد و در زمان یزید به اوج خود رسیده بود، سکوت کند و خاموش بنشیند؟ او در دامن انسان هایی پرورش یافته بود که حفظ دین الهی نزد آنان از همه چیز عزیزتر بود، از این رو با یک فداکاری فوق العاده و از خودگذشتگی مطلق، سکوت مرگ باری را که بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود، در هم شکست و چهره شوم این نهضت جاهلی را از پشت پرده های تبلیغاتی بنی امیه آشکار ساخت و با خون پاک خود، سطور درخشانی بر پیشانی تاریخ اسلام نوشت که برای انقلاب های آینده حماسه ای جاوید و پرشور باشد.

آری حسین(ع) چنین کرد و رسالت بزرگ و تاریخی خود را در برابر اسلام انجام داد و مسیر تاریخ اسلام را اصلاح و روشن نمود، توطئه های ضدّ اسلامی حزب اموی را در هم کوبید و آخرین تلاش های ظالمانه آنها را خنثی ساخت. از این جهت، نهضت او، یک نهضت بی مثال گردید. راه و رسم امام حسین(ع) برای همگان، بهترین الگو است و برای صیانت آن هر سال باید مراسمی برپا کرد تا مکتب جهاد و شهادت در راه حق و مبارزه با ظلم و بیدادگری، زنده و پوینده بماند و اگر شیعیان در ایام شهادت آن حضرت جوش و خروش کوبنده ای از خود نشان می دهند، می خواهند روح ظلم ستیزی و کفرستیزی را در کالبد مسلمانان بدمند.

باید توجه داشت که اگر امام حسین (ع) نبود و قیام نکرده بود، اسلام از بین می‌رفت و به دنبال آن، نام پیامبر(ص) هم از بین می‌رفت و اگر می خواهیم اسلام و ارزشهای آن زنده بماند، باید عاشورا و مکتب آن را زنده نگه داریم.

1.  ابی عبدالبر در الاستیعاب در حاشیه الاصابـ[، ج4، ص 87، و شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 45 و ج 15، ص 175.

2. صلح الحسن(ع)، ص 285 به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 16.

3. تاریخ طبری، ج10، رویدادهای سال 284.

4.اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 18.

اصل عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی، زنده ماندن مکتب امام و اصول و ارزشهای اسلامی است، نه صرفا گریه ی خالی و بدون شناخت بر ایشان. صرفا نماز خواندن و مجلس عزا برپا کردن و گریه کردن بدون شناخت امام و ارزشهای اسلامی و زنده نگه داشتن و رعایت کردن آنها، ارزشی نخواهد داشت؛ چراکه امثال خوارج و شمر و عمر سعد هم نماز می خواندند و امثال یزید هم برای امام حسین(ع) بعد از بی آبرو شدنش مجلس عزا گرفت، اما به چه هدفی؟! 

برشی از سخنرانی استاد ازغدی:

برشی از سخنرانی رهبر:

برشی از سخنان شهید مطهری در این مورد:

۰ نظر ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۰۰