وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

˙•▪●* آموزه های دینی --- پاسخ به سوالات --- مناظرات اصولی و به دور از توهین --- معرفی کتابهای مفید *●▪•˙

˙•▪●* حضرت اشرف الانبیاء محمّد مصطفی(ص) می فرمایند : « هنگامی که بدعتها در میان امّتم ظاهر گردد، بر عالِم است که علم خود را (در رفع بدعتها) اظهار کند؛ و کسی که این کار را انجام ندهد، پس لعنت خدا بر او باد.»

کوچکتر از آنم که چون من، فضائل پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) و امامان پاک از نسل ایشان را بگوید و از ایشان بنویسد. این نوشته ها، مطالبی در حد توان من در حقانیّت دین مبین اسلام و رسول الله (ص) و اهل بیت پاکشان علیهم السّلام و پرده برداری از شبهات و تاریکی هایی است که ذهن برخی را دچار خود کرده است. امید دارم که مورد رضای خدا و رسولش قرار گرفته، شفاعت ایشان و اهل بیتشان را شامل حال این حقیر و خانواده ام کند. *●▪•˙

یا امیرالمؤمنین علی(ع) مدد.

سوال:

آیا ازدواج پیامبر گرامی اسلام (ص) با صفیه مطابق احکام اسلامی بوده است که آن حضرت پدر، برادر و شوهر صفیه را که از زنان اسیر و دختر رئیس یکی از قبایل یهود بود را کشت و در همان شب نیز با او ازدواج کرد؟!!

 

پاسخ:

اسلام ستیزی به نام دکتر علی سینا شبهاتی را در حوزه ی شخصیت پیامبر(ص) و دین اسلام مطرح میکرده و با گرفتن ظاهری موقر و حق به جانب سوالاتی را مطرح و آنقدر به شبهات توخالی و پوچ خود اطمینان داشت که با کمک و استقبال سایتهای اسلام ستیز جوایز بزرگی برای رد آن در نظر گرفته بود!! 
این فرد شایعات و شبهات بسیاری را مطرح میکرده که یکی از آنها مربوط به ازدواج پیامبر(ص) با صفیه بوده که ما به طور خلاصه به نقد و بررسی آن می پردازیم:

دکتر علی سینا: 
" پیامبر به خیبر حمله کرد، صفیه را برده ی خود کرد و در همان روزی که شوهرش و پدرش را و بسیاری از اطرافیانش را کشت، با او ازدواج کرد. آیا این روش برخوردی است که یک پیامبر باید داشته باشد؟! کشتن مردان و دزدیدن ثروتها و زنانشان از رسوم غارنشین ها بود. از یک پیامبر خدا انتظار میرود که رسوم غارنشین ها را تکرار نکند و با این تکرار آنها را جاودانه نکند، بلکه معیار ها و روش های اخلاقی جدیدی را بنیان بگذارد."
این فرد سپس با نقل روایاتی از برخی کتب، سندیت حرف خویش را محکم و واقعی جلوه می دهد و یهودیان خیبر را افرادی مظلوم و بیگناه نشان داده که به آنها در جنگ ظلم شده و جنگ حضرت با آنان برای بدست آوردن زنان یهودی و ثروت خیبر صورت گرفته بود!! درحالیکه صرف نگاشته شدن برخی مطالب در برخی کتب قدیمی، نمی تواند ادعای کذب این ملحد و همکیشان او را تایید کند، بلکه هر شخص پس از پیامبر شناسی و دین شناسی، باید دقت کند که این مطالب در چه کتبی نگاشته شده؟ نویسنده اش چه کسی بوده؟ و آیا اصلا افرادی که از قول آنها روایت شده در آن زمان و یا به لحاظ ترتیب زمانی در بین سلسله راویان بوده اند؟! و آیا اصلا وجود خارجی داشته اند؟! این مطالب از قول چه کسانی روایت شده و آیا نگارنده و راویان افراد قابل اعتماد بوده اند یا خیر؟


برای پاسخ به یاوه گوییهای دکتر سینا و همکیشانش و شبهه پراکنان لازم است به طور مختصر توضیحی در مورد این ازدواج بدهیم:
حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( ع ) شنیدم که فرمود:
بعضى از کسانى که ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شیعیان ما از دجّال بیشتر است.
حسن گفت: عرض کردم اى پسر رسول خدا(ص) به چه علّت؟
فرمود: به خاطر دوستی‏شان با دشمنان ما و دشمنیشان با دوستان ما؛ و هر گاه چنین شود، حقّ و باطل به هم در آمیزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.[1]

در هر دین و آئینی، رهبران و بزرگان و آورندگان آن آئین، بیش از دیگر پیروان، خود را ملزم به انجام قوانینی می‌دانند که برای تحقق آن تلاش می‌کنند. این موضوع، یک امر کاملاً طبیعی و منطقی است. مردم تا تلاش و جدیت رهبر را نبینند، نمی‌توانند به راحتی جزو پیروان او باشند. همه ی پیامبران الهی و حتی رهبران غیر الهی چنین بوده‌اند. تمام تاریخ صدر اسلام پُر است از تلاش‌ها و فداکاری‌های پیامبر اکرم(ص) و این قابل انکار نیست.
مخالفین پیامبر و اهل بیت پاکش صلوات الله علیهم اجمعین برای شستن دامن خالد بن ولید و ابوبکر از ماجرای معروفی که پیش آمده بود این تهمت را به پیامبر زدند و این مطلب را دست آویز کردند تا اذهان را به سویی که می خواهند ببرند و دامن ابوبکر که دستور داده و خالد که اجرا کرده را از این واقعه بشویند!

ماجرای خالد به این صورت است که مالک بن نویره و مردم قبیله اش ( بنی یربوع )، ابوبکر را به جانشینی رسول خدا قبول نداشتند و از پرداخت وجوه جمع آوری شده از زکات و صدقه به او خودداری می کردند که به دستور ابوبکر سپاهی به فرماندهی خالد بن ولید فراهم و به مردم آن قبیله حمله شد.... لشکر خالد در تاریکى شب بر بنى یَربوع که اقوام مالک بودند شبیخون زده و آنها را در تحت مراقبت گرفتند، مالک و سایر اقوامش با خود سلاح برداشتند. خالد و همراهانش گفتند: چرا سلاح برداشتید؟ آنها گفتند: شما چرا سلاح برداشته‌اید؟ اینها گفتند: ما مسلمانیم و تعدّى نمى‌کنیم. آنها گفتند: ما نیز مسلمانیم. اینها گفتند: اگر مسلماًنید سلاح خود را کنار بگذارید ما نماز مى‌خوانیم شما هم نماز بخوانید، آنها سلاح خود را برداشته و نماز خواندند[2]. در این حال خالد دستور داد همه را اسیر نموده و گردن بزنند. مالک بن نویره گفت: چرا ما را مى‌کشید؟ اى خالد تو مرا به نزد ابوبکر ببر تا خود او در موضوع ما حکم شود.

خالد که چشمش به زوجه ی مالک افتاده ( که نام او امّ تَمیم و در غایت حسن و جمال بود ) دل او را ربوده و قصد زناى با او داشت و کشتن مالک را مقدمه ی وصول به این مقصد میدانست گفت: ابداً تو را مهلت نمى‌دهم[3] و به دستور او مردان را گردن زدند و خالد همان شب خود را با همسر مالک همبستر کرد و زنانشان را به عنوان اسیر به مدینه فرستاد و تمام اموال آنها را غارت کرد.[4]

دشمنان پیامبر و اهل بیت پاکش برای اینکه این عمل خالد و دستور آن کسی که او را به این جنگ فرستاد را مخفی کنند، آن را به پیامبر و ازدواجش با صفیه نسبت می دهند تا اذهان کمتر متوجه اعمال و رفتار آنان بشود! جالب است که وقتی خالد خود را به ابوبکر رساند، داستان را به گونه‌ای به وی گزارش کرد که او را راضی نمود، و چون از نزد ابوبکر بیرون شد، عمر به نزد ابوبکر رفت و به وی از کار خالد اعتراض نمود. ابوبکر در جواب گفت: خالد اجتهاد کرده ولی در اجتهادش اشتباه نموده و ما شمشیر اسلام را در غلاف نخواهیم کرد!! و سپس دستور داد اسیران را آزاد کردند و دیه ی کار مالک را از بیت المال پرداخت!! [حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۷۹ش، ج۹، ص ۳۲-۳۳؛ ابن الاثیر، اسد الغابة، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۰]

حال پس از روشن شدن ماجرای خالد بن ولید، به روشنگری در مورد ازدواج حضرت رسول الله(ص) با صفیه می پردازیم:

ازدواج پیامبر(ص) با "صفیه دختر حیّ بن اخطب" را می‌توان در راستای کسب نیرو، کاستن از خصومت دشمنان به واسطه ی پیوند قبیله‌ای و به دست آوردن اقوام بیشتر که بتوانند یاریگر اسلام نوپا باشند، توصیف کرد؛ ضمن آنکه صفیه از بزرگان قوم خویش بود و حضرت رسول(ص)، به کنیزی رفتن و به ذلت و خفت افتادن آنان را خوش نمی‌داشت.[5]
همچنین این ازدواج، یک حکمت دیگر هم داشت.
در شرایطی که نگاه جامعه به زنان اسیر تحقیرآمیز بود و از آنان برای فساد و هوسرانی استفاده می‌کردند و کمترین حقوقی برای آنان قائل نبودند، پیامبر اسلام(ص) به تکریم زنان اسیر به ویژه‌ این همسر خود پرداخت و با فرهنگ‌ سازی نسبت به آزادسازی زنان، خود به آزاد کردن آنان اقدام و حتی با آنها ازدواج نمود و به جای کنیزی، آنان را به همسری گرفت. نکته مهم این است که پیامبر می‌توانست زنان اسیر را به عنوان کنیز نزد خود نگه دارد و هم از تمتعات جنسی بهره ببرد و هم دشواری‌های یک همسر را بر خود تحمیل نکند و لیکن این کار را نکرد و آن را به عنوان همسر برگزید.
 نه تنها آنها را اکرام کرد؛ بلکه به تربیت آنان اهتمام ویژه نمود. "صفیه" ی تازه مسلمان، از رفتار پیامبر اکرم(ص) با خود چنین گزارش می‌دهد: « ما رأیت احداً قطّ احسن خلقاً من رسول الله(ص). یعنی: بطور قطع، شخصی را به حسن خلق رسول الله(ص) ندیدم [6]». 
ثمربخشی این تربیت را می‌توان در این جمله ی «صفیه» یافت: وی در لحظات آخر عمر پیامبر(ص) قدردانی خویش و دلبستگی و فدایی بودنش نسبت به معلم بزرگ خویش را با جمله ی « به خدا سوگند دوست دارم بیماری شما بر جان من بود و شما سالم می‌بودید.» بیان می‌دارد.[7]
 همچنین برای اطلاع بیشتر از نحوه ی ازدواج پیامبر (ص) با این همسر خود به منابع زیر مراجعه نمائید: 
البدایه و النهایه، ج 4، ص 223، طبقات الکبری، ج 8، ص 61.
سعد در طبقات الکبری می‌نویسد:
پیامبر به صفیه فرمود: اگر مسلمان شوی، آزادت می‌کنم و تو را به همسری خویش درمی‌آورم، او اسلام آورد و پس از عدّه ی شرعی با او ازدواج کرد.

در طبقات ابن سعد، ج 8، ص 129، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 28؛ سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 231 و 232 با صراحت مسلمان شدن صفیه را ذکر کرده‌اند.
 همچنین در کتاب «الصحیح من سیرة النبی الأعظم» روایت مسلمان شدن صفیه را نقل کرده است.[8]
در منابع متعددی از جمله: تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 56 (واقعه خیبر)؛ الطبقات الکبرى، ج 8، ص 129؛ سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 231 ـ 232 و اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج 5، ص 490، آمده که:
 پیامبر(ص) «اعتقها و تزوجها» او را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود، که عبارت در برخی منابع، با یکدیگر اختلاف مختصری دارند ولی در تمام آنها، آزاد شدن صفیه توسط حضرت و ازدواج با وی آمده است.[9]

پس، ازدواج پیامبر با صفیه بعد از مسلمان شدن او و آزاد شدنش به دست پیامبر و رعایت عدّه ی شرعی بوده است  و صفیه مجبور به این کار نشده است. در مورد کشته شدن پدر و شوهر صفیه که در این جنگ کشته شدند نیز باید گفت پدر صفیه در جنگی که عامل اصلیش دسیسه های خود یهودیان و در رأسشان پدر صفیه بود، کشته شد و شوهرش بخاطر قتل یکی از مسلمانان بعد از اتمام جنگ، به قصاص محکوم و اعدم شد و طبق اسناد تاریخی، پیامبر(ص) بلافاصله بعد از کشته شدن پدر و شوهر صفیه در جنگ خیبر در همان روز با او ازدواج نکرده؛ بلکه پس از مسلمان شدن صفیه و تمام شدن عدّه ی شرعی وی، با او ازدواج کرد. این موضوع در منابعی چون صحیح مسلم، ج 4، ص 147؛ سنن ابی داود، ج 2، ص 31؛ إمتاع الاسماع، مقریزی، ج 10 ص 218؛ جوامع السیره، ص 212؛ به نقل از تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی، ص 505 آمده است که بدون شک وقتی صفیه عدّه را نگهداشته است، مدتها بعد از مرگ شوهر و پدرش و  با رضایت خودش با پیامبر عروسی و زفاف داشته است و به سبب شرافت این ازدواج طبق آیه ی قرآن ام المومنین گشته اند.
حال باید از دکتر علی سینا سوال کرد  شما که اینقدر برای یهودیان دشمن پیامبر (ص) دل میسوزانید و آنها را مظلوم نشان میدهید و چنین سخنانی را به زبان آورده اید، چرا و به چه دلیل یهودیان، منطقه آبا و اجدادی خودشان را با آن آب و هوا رها کرده به سوی یثرب ( مدینه ) می آیند؟! مگر در آن بیابان چه چیزی بوده که آنها تمایل به آنجا داشته اند؟
دلایل اقدام پیامبر به جنگ با یهودیان همه حکایت از خیانتهای فراوان یهود به تشکیلات تازه تاسیس مسلمانان را دارد. مدینه نخستین پایتخت حکومت پیامبر(ص) است؛ در تاریخ آمده است نخستین گروهی که به یثرب (مدینه) آمدند، یهودیان بودند که این شهر را بنیان گذاردند.
حال این سوال پر رنگ مطرح است که یهودیان که می‌دانند پیامبر آخرالزمان در مکه مبعوث می‌شود چرا به مکه نیامدند؟چرا در منطقه‌ای ( مدینه ) مستقر شدند که خالی از سکنه است؟
چرا یهود در سرزمین حجاز پراکنده شده‌اند در حالی‌که منطقه میان این دو کوه عیر و احد منطقه مد نظر آنهاست؟
ادعای یهودیان بر استقرار در مدینه این است که در یافتن مصداق این منطقه دچار خطا شده‌اند و برخی به خیبر، برخی به تبوک و برخی نیز در مناطق دیگر ساکن شده‌اند. با نگاهی دقیق به محل استقرار آن‌ها در می‌یابیم که آنها بر سر راه مدینه به قدس قرار گرفته‌اند تا راه پیامبر(ص) به بیت‌المقدس را ببندند.
پیامبر(ص) از هر راهی که بخواهد به سرزمین فلسطین (کنعان) برود یهودیان پیشاروی او بودند و باید از هفت خاکریز عبور می‌کرد. بنی‌قریظه، بنی‌مصطلق، بنی‌نظیر، خیبر، تبوک، موته و قدس.
در سیزده سالی که پیامبر (ص) در مکه بودند، هم فاقد قدرت بودند و هم به دلیل شرایط حاکم بر مدینه حتی حق اعتراض به آزارها و شکنجه‌ها را نداشتند، به دلیل آنکه در مکه همه با هم قوم و خویش بودند.
قدرت و حکومت پیامبر از مدینه آغاز می‌شود و گسترش می‌یابد بنابراین عملیات آشکار یهود از این نقطه آغاز شد.

پس از ورود پیامبر(ص) به مدینه، هیئتی متشکل از سه قبیله ی یهودی بنی‌قریظه، بنی‌نظیر و بنی‌قینقاع خدمت حضرت رسیدند و گفتند: ما آمده‌ایم با شما صلح کنیم که به سود و زیان تو نباشیم و کسی را علیه تو یاری نکنیم و متعرض یارانت نشویم. تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوی تا ببینیم کار تو و قومت به کجا می‌انجامد.
پیامبر (ص) پذیرفت و قراردادی نوشته شد. در این قرارداد ذکر شد که اگر یهود تعهدات این قرارداد را نادیده بگیرد رسول خدا(ص) می‌تواند خون ایشان را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد که مفاد این قرارداد نیز در آیین خود یهود موجود بود.
شگرد کلی یهود این بود که پیش از آنکه عملیاتی را ضد پیامبر(ص) راه اندازد، مشرکان و منافقان را به میدان آورد و با توجه به آیه 82 سوره مائده، یهود محور اصلی است و دشمنی مشرکان نسبت به یهود تبعی است.
__________________________________

[1]. صفات الشیعه، ص 8

[2]. تاریخ طبرى ج 2 ص 503

[3]. تاریخ ابو الفداء ص 158

[4].  تاریخ طبرى ج 2 ص 503
[5]. پیامبر (ص) می فرمایند: «کریم و بزرگ قومی که به ذلت و سختی افتاده، احترامش کنید.» (بحارالانوار، ج 31، ص 133). همچنین ر.ک: به: سنن الکبری، ج 8، ص 168 و مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 207.
[6]. طیبی، ناهید، زن در چشم پیامبر، ص 102 به نقل از سهیلی؛ روض الانف، ج 7، ص 104؛ متقی هندی، کنزالعمال، ح 37609.
[7]. همان ص74
[8]. الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج 18، ص 83.
[9]. در صحیح مسلم، ج 4، ص 146 نیز این موضوع ذکر شده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی