گفته شده که حضرت این خطبه را پس از فتح بصره و در سال 36 هجری و بعد از کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمودند:
« شما مردم به وسیله ی ما از تاریکی های جهالت نجات یافته و هدایت شدید و به کمک ما به اوج ترقّی رسیدید. صبح سعادت شما با نور ما درخشید. کَر است گوشی که بانگ بلد پندها را نشنود و آنکس را که فریاد بلند، کر کند، آوای نرم حقیقت چگونه در او اثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پایدار و با اطمینان باد. من همواره منتظر سرانجام حیله گری شما مردم بصره بودم و نشانه های فریب خوردگی را در شما می نگریستم. تظاهر به دین داری شما، پرده ای میان ما کشید؛ ولی من با صفای باطن، درون شما را می خواندم.
من برای واداشتن شما به راه های حق، که در میان جاده های گمراه کننده بود، به پا خاستم در حالیکه سرگردان بودید و راهنمایی نداشتید. تشنه کام هرچه زمین را می کندید قطره ی آبی نمی یافتید. امروز زبانِ بسته را به سخن می آورم. دور باد کسی که با رای من مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان داده شده، هرگز در آن شکّ و تردید نکردم. کناره گیری من چونان حضرت موسی(ع) برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود؛ ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دوراهی حق و باطل قرار داریم، آن کس که به وجود آب اطمینان دارد، تشنه نمی ماند. »
-----------------------------------------
نهج البلاغه. محمد دشتی(ره).ص33