وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. سوره احزاب. آیه 33

وبلاگ اهل البیت علیهم السّلام

˙•▪●* آموزه های دینی --- پاسخ به سوالات --- مناظرات اصولی و به دور از توهین --- معرفی کتابهای مفید *●▪•˙

˙•▪●* حضرت اشرف الانبیاء محمّد مصطفی(ص) می فرمایند : « هنگامی که بدعتها در میان امّتم ظاهر گردد، بر عالِم است که علم خود را (در رفع بدعتها) اظهار کند؛ و کسی که این کار را انجام ندهد، پس لعنت خدا بر او باد.»

کوچکتر از آنم که چون من، فضائل پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) و امامان پاک از نسل ایشان را بگوید و از ایشان بنویسد. این نوشته ها، مطالبی در حد توان من در حقانیّت دین مبین اسلام و رسول الله (ص) و اهل بیت پاکشان علیهم السّلام و پرده برداری از شبهات و تاریکی هایی است که ذهن برخی را دچار خود کرده است. امید دارم که مورد رضای خدا و رسولش قرار گرفته، شفاعت ایشان و اهل بیتشان را شامل حال این حقیر و خانواده ام کند. *●▪•˙

یا امیرالمؤمنین علی(ع) مدد.

کتابی که در این پست قصد معرفی آن را داریم، کتابی با عنوان « تندتر از عقربه ها حرکت کن » به روایت نوید نجات بخش و کوشش بهزاد دانشگر می باشد. 

تندتر از عقربه ها حرکت کن؛ روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ و کتابی از بهزاد دانشگر است که زندگی مدیر جوان و موفق یک شرکت دانش‌بنیان به نام نوید نجات‌بخش را روایت می‌کند.

این کتاب حاصل گفت‌ و گوهای دانشگر و نوید نجات‌بخش و دیدارهای مکرر دانشگر از بهیار صنعت سپاهان در سال ۱۳۹۵ است. شرکت دانش بنیان بهیار صنعت سپاهان با بیش از بیست سال سابقه در زمینه ی تولید تجهیزات پزشکی با فناوری بسیار بالا در شهرک علمی و تحقیاتی اصفهان بوده که هنوز نیز مشغول به فعالیت است.

تندتر از عقربه‌ها حرکت کن روایتی از مسیر پر فراز و نشیب و پر چالش جوان نخبه ای است که در جامعه امروزی نه ارثیه چندانی دارد و نه حاضر است برای موفق شدن شرکتش به احدی باج و رشوه بدهد. چارچوب‌های خودش را دارد و با همان چارچوب‌ها که برگرفته شده از زندگی سالمش در کنار خانواده ی مؤمن و معتقدش، همچنین روایات بزرگان دین اسلام و راهنمایی های علما است؛ تلاش می‌کند تا شرکتش را گسترش دهد. اما همه ی اطرافیان او و مدیران دولتی دیگر چنین کاری را غیرممکن می‌دانند. این جوان با استعداد و نخبه، با وجود سنگ اندازی های زیاد در طی مسیرش، بر خلاف چیزی که باب شده و نخبگان به خارج از کشور می روند، در داخل کشور خود ماند و با تمام سختی های پیش روی خود مردانه جنگید تا به قول خودش در موفقیتش و چشیدن مزه ی شیرین آن، نه فقط خود، بلکه مردمش را نیز سهیم کند و در تمام مراحل کاری اش و حل شدن سختی ها و گرفتاریها، دست خدا را دید...

این کتاب از انتشارات دفتر نشر معارف بوده و 304 صفحه دارد.

نمونه هایی انتخابی از برخی صفحات کتاب:

صفحه ی 72: در تمام دنیا یکی از کارهای اساسی و اصلی سفیرهای کشورها، بسترسازی اقتصادی برای تولیداتشان است. حتی وقتی می روند برای کارهای فرهنگی یا سیاسی، باز هم حواسشان به اقتصادشان است. چه می شود که چین برای ما صلوات شمار می سازد، قبل از اینکه خود ما به فکر بیفتیم و بسازیم؟! چون سفیرشان آمده و در فرهنگ ما نیاز به این کالا را دیده. اینکه محصولی خاصّ ما تولید می کنند و به راحتی فروش می رود، به دلیل این است که روی فرهنگ ما کار کرده اند...

صفحه ی 130: اما وقتش که می شود؛ بخاریمان درست نباشد، غذایمان درست نباشد، کولرمان درست نباشد، نمی توانیم کار کنیم! همه چیز باید فراهم باشد. حالا همه چیز که فراهم بود، یک صلوات هم می فرستیم و یک جمله از اقتصاد مقاومتی هم می گوییم و به گمان خود داریم کار انقلابی و جهادی می کنیم! ولی آنجایی که کار سخت می شود، لنگ می زنیم. به نظر من؛ اینجاست که فرق حزب اللهی واقعی با آدمی که می خواهد با یک رساله به بهشت برود، مشخص می شود...

صفحه ی 182: روزی استادی گفت: نود درصد شاگردهای من الان آن طرف مرز هستند. با حسرت و افتخار هم می گفت. گفتم: خوب تقصیر شماست که اینها رها می کنند و می روند. گفت: به من چه؟! کسی به اینها اهمیت نمی دهد! گفتم: من منکر اشتباه مسئولان و مدیرانمان در بی توجهی به این افراد نیستم، ولی سوال من این است که اگر یک روز بابای ما بهمان اخم کرد یا چیزی در سفره مان نبود، سریع رها می کنیم و می رویم خانه ی همسایه یا می ایستیم کنار پدر و مادرمان؟! می ایستیم ببینیم مشکل چیست و چگونه حل می شود. اصلا می رویم کار می کنیم و غذایی می آوریم سر سفره تا برادر و خواهر کوچکترمان گرسنه نمانند. آدمی که تا یک مشکل کوچکی پیش می آید، رها می کند و می رود، مثل همین آدمی است که خواهر و برادر کوچکترش را رها کرده و رفته یک محله ی دیگر تا غذای بهتری بخورد. بعد هم ایستاده برای آنها کار می کند و خانه ی آنها را می سازد، نه خانه ی خودشان را. اگر ما در قبال خانه و خانواده مان احساس مسئولیت می کنیم، باید در قبال کشورمان هم که خانه ی بزرگترمان است،احساس مسئولیت کنیم...

۰ نظر ۱۱ بهمن ۰۰ ، ۰۶:۰۰

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

67) و ( به یاد آورید ) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می دهد گاوی را ذبح کنید ( و قطعه ای از آن را به بدن مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل را معرفی کند). گفتند: آیا ما را مسخره می کنی؟! گفت: به خدا پناه می برم از اینکه از جاهلان باشم!

68) گفتند: از پروردگارت بخواه که برای ما روشن کند این گاو چگونه گاوی باید باشد؟ گفت: او می فرماید: گاوی که نه پیر و نه از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان. بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده ( هرچه زودتر ) انجام دهید.

69) گفتند: از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ گفت: او می فرماید: گاوی باشد زرد یکدست که بینندگان را شاد و مسرور سازد.

70) گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما روشن کند که چگونه باید باشد؟! زیرا این گاو برای ما مبهم شده و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد.

71) گفت: او می فرماید: گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده و نه برای زراعت آبکشی کند. از هر عیبی برکنار بوده و رنگ دیگری در آن نباشد. گفتند: الان حق مطلب را آوردی. سپس ( چنان گاوی را با زحمت پیدا کردند و ) آن را سر بریدند، ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند.

راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگوار

۰ نظر ۰۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۲۲

کتابی که در این پست قصد معرفی آن را داریم، کتابی با عنوان " مقتل فاطمیه " با تحقیق و ترجمه ی حجت الاسلام محمد صفری و دکتر حمید ناسخیان بوده که در پاسخ به شبهات شهادت یگانه دخت و نور چشم رسول الله(ص)، حضرت فاطمه ی زهرا(س) بوده که با توجه به منابع و کتب اهل سنت نگاشته شده است.

ناشر این کتاب مؤلف ناشر بوده و دارای 528 صفحه است. نکته ی جالب توجه در این کتاب این بوده که اسکن تصویری صفحات کتب اهل سنت که به آنها استناد شده است نیز در انتهای این کتاب آمده است. این کتاب مفتخر به دریافت عنوان کتاب برگزیده ی کنگره ی بزرگداشت شیخ طوسی(ره) و کتاب برگزیده ی سال 89 حوزه ی علمیه ی قم شده است.

بخشی از مقدمه ی این کتاب برگرفته از صفحه ی 27:

... در پایان نیز دو سؤال تاریخی از برادران عزیز اهل سنت داریم که البته این دو سؤال از دیرباز مطرح بوده و توسط بزرگانی چون علامه امینی(ره) و دکتر عصام عماد و دکتر محمد تیجانی بیان گردیده، اما هنوز پاسخی برای آن عنوان نشده و ما توقع داریم که عزیزان اهل سنت به این دو سوال پاسخی درخور و شایسته ارائه دهند و در غیر اینصورت در باره ی این سوالات حداقل تفکر نمایند...

1. بنابر آنچه در روایات اهل سنت و شیعه آمده، حضرت فاطمه ی زهرا(س) تا آخرین لحظات از خلیفه روی برگرداندند و با ایشان سخنی نگفتند ( صحیح بخاری جلد 4 ص 98 و ج 8 ص 185 ) و از طرفی در روایات اهل سنت و هم روایات شیعه آمده است که آنکس که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. در اینجا و با توجه به این دو مقدمه، یکی از سه حالت زیر مفروض است:

الف. حضرت زهرا(س) امام زمان خویش ( خلیفه اول ) را نشناخت و معاذالله با مرگی اینچنین از دنیا رفت.

ب. حضرت زهرا(س) از امام زمان خویش ( خلیفه اول) روی برگرداند، درحالیکه او را می شناخت.

ج. خلیفه اول، امام زمان حضرت زهرا(س) نبود.

که البته دو احتمال اول بلاشک و به اعتراف همه ی مسلمین با توجه به عُلوّ درجه و شأن بالای حضرت زهرا(س) نمی تواند درست باشد و اگر کسی به آن اعتقاد داشته باشد، یا جایگاه حضرت فاطمه ی زهرا(س) را در نزد پیامبر(ص) نادیده گرفته و به حدیث " فاطمه پاره ی تن من است..." بی توجه است و یا اینکه تعصب چشمان او را به حقیقت بسته است.

پس سوال ما از برادران اهل سنت این است که واقعا امام و پیشوای حضرت فاطمه ی زهرا(س) چه کسی بوده است؟ ...

*****

۰ نظر ۱۷ دی ۰۰ ، ۰۹:۲۳

مدت زمان: 5 دقیقه و 30 ثانیه

۰ نظر ۱۰ دی ۰۰ ، ۱۲:۰۵

گفته شده که حضرت این خطبه را پس از فتح بصره و در سال 36 هجری و بعد از کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمودند:

« شما مردم به وسیله ی ما از تاریکی های جهالت نجات یافته و هدایت شدید و به کمک ما به اوج ترقّی رسیدید. صبح سعادت شما با نور ما درخشید. کَر است گوشی که بانگ بلد پندها را نشنود و آنکس را که فریاد بلند، کر کند، آوای نرم حقیقت چگونه در او اثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پایدار و با اطمینان باد. من همواره منتظر سرانجام حیله گری شما مردم بصره بودم و نشانه های فریب خوردگی را در شما می نگریستم. تظاهر به دین داری شما، پرده ای میان ما کشید؛ ولی من با صفای باطن، درون شما را می خواندم.

من برای واداشتن شما به راه های حق، که در میان جاده های گمراه کننده بود، به پا خاستم در حالیکه سرگردان بودید و راهنمایی نداشتید. تشنه کام هرچه زمین را می کندید قطره ی آبی نمی یافتید. امروز زبانِ بسته را به سخن می آورم. دور باد کسی که با رای من مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان داده شده، هرگز در آن شکّ و تردید نکردم. کناره گیری من چونان حضرت موسی(ع) برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود؛ ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دوراهی حق و باطل قرار داریم، آن کس که به وجود آب اطمینان دارد، تشنه نمی ماند. »

-----------------------------------------

نهج البلاغه. محمد دشتی(ره).ص33

۰ نظر ۰۶ دی ۰۰ ، ۱۱:۴۶